صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


رفتارشناسی رهبران دمکرات

این نوشتارازوبلاگ خبری سیاسیrastiha.blogfa.comگرفته شده است

 

بررسی تاریخی تحلیلی رفتار سیاسی رهبران دمکرات قبل و بعد از کنگره 13
مقدمه:
 

این نوشتار رفتار سیاسی و قدرت¬طلبی رهبران حزب دمکرات کردستان ایران را از کنگره 13 تا کنون و همچنین نتایج و پیامدهای آن را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد، و برای اینکار حوادث و رویدادهایی را که قبل و بعد از کنگره 13 در حزب اتفاق افتاد را ابتدا به صورت تاریخی بررسی میکند و سپس با دیدگاهی تحلیلی به رفتارشناسی و ریشه های انحصارطلبی رهبران این گروهک میپردازد. این مقاله خود شامل چندین بخش میباشد که در این قسمت کنگره 13 را نقطه آغاز شروع تحلیل خود قرار میدهد سپس در بخشهای بعدی حوادث بعد از انشعاب تعدادی از اعضای گروهک که در اثر اعتراض به نتایج کنگره 13 رخ داد را تجزیه و تحلیل میکند.
کنگره 13 و ریشه های اختلاف در دمکرات
رقابت بین مصطفی هجری و عبداله حسن زاده در واقع برمیگردد به زمانیکه مصطفی هجری پس از به قتل رسیدن دکتر شرفکندی به عنوان جانشین موقت وی در سمت دبیر کلی قرار گرفت،  و این امر با نارضایتی هایی از طرف عبداله حسن زاده و لابی های وی در بدنه حزب که اتفاقا کم هم نبودند  مواجه شد همین امر موجب شد تا در اولین کنگره بعد از به قتل رسیدن دکتر شرفکندی عبداله حسن زاده با استفاده از قدرت طلبی و لابی های خاص خود و با استفاده از رشوه دهی بتواند طرفداران خود را افزایش دهد و در انتخابات رای اکثریت کنگره را به دست آورد؛

از طرف دیگر مصطفی هجری که عملا خود را شکست خورده میدید منتظر فرصتی بود تا در زمانی معین بر کرسی رهبری حزب بنشیند به همین دلیل به صورت ظاهری از عبداله حسن زاده پشتیبانی میکرد تا بتواند برنامه ها و توطئه های خود را به مرحله اجرا درآورد. چون از این طریق دو هدف اساسی خود را میتوانست دنبال کند؛ یکی اینکه با اعلام پشتیبانی از عبداله حسن زاده هرگونه شک و شبهه ای را از خود دور میکرد و در واقع نزدیکی به رهبری و عوامل مرتبط با رهبری میتوانست ضامن امنیت وی تا رسیدن به خواسته هایش باشد دوم اینکه وی میتوانست با کسب اعتماد طرفداران حسن زاده کم کم آنها را نیز به سوی خود جلب کند و برای اینکار از هیچ کوششی من جمله دادن وعده وعیدهای پوچ و توخالی به بعضی از کادرهای درجه چندم حزب، دادن رشوه به برخی از اعضای کمیته مرکزی و... دریغ نکرد. این اقدامات تا فرارسیدن کنگره 13 ادامه داشت و حتی قبل از برگزاری کنگره مذکور به بعضی از کادرها  پیشنهاد پست و مقامهای بالاتر و استفاده از منابع مالی بیشتر داده بود یکی از کسانی که در آن زمان عضو دمکرات بود و اکنون پس از دیدن این وضعیت و فساد اداری و مالی در بدنه حزب به وطن برگشته اند و زندگی عادی خودشان را از سر گرفته اند مطالب جالبی عنوان میکرد میگفت:مصطفی هجری حتی به ساده ترین پیشمرگهای دمکرات هم وعده دادن پست در کمیته مرکزی را داده بود .
به این ترتیب و با استفاده از منابع مالی حدکا که به تدریج به انحصار رهبران دمکرات درآمده بود، مصطفی هجری توانست با نیرنگ بازی، رشوه دهی و دادن وعده های پوچ رهبری را به دست گیرد و روز موعودی که سالها برایش نقشه کشیده بود بالاخره در جریان کنگره 13 فرا رسید به گفته بعضی از کسانی که در این کنگره به هجری رای داده بودند و بعدها فهمیدند که همه وعده ها جز دروغ چیز دیگری نبوده است در این کنگره پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات کنگره تعدادی از کاندیداهای سمت دبیر کلی شدیدا معترض بودند در واقع اعتراض آنها به دو مساله بود یکی چگونگی کسب آرا توسط هجری یعنی به روش "هدف وسیله را توجیه میکند" و دوم اینکه طیف معترضین در اصل از نزدیکان عبداله حسن زاده بودند چرا که طبق مصوبات اساسنامه ای که اتفاقا یکی از اصلیترین امضاکنندگان این قانون خود حسن زاده بود هر شخصی مجاز است فقط دوبار دبیر کل شود و چون عبداله حسن زاده دو بار این سمت را در اختیار داشت دیگر صلاحیت به دست گرفتن دبیر کلی را نداشت؛ بنابراین طبیعی است که با آن انحصارطلبی و اقتدارگرایی که در نزد رهبران دمکرات علی الخصوص حسن زاده و هجری وجود داشت از دست دادن سمت دبیر کلی بسیار سخت می نماید و برای بدست آوردن آن انجام چنین اقداماتی زیاد دور از ذهن نیست.
 با شدت گرفتن اعتراضات بدنه دمکرات کم کم دچار فروپاشی شد و در این بین عبداله حسن زاده نیز با گرد آوردن افرادی ساده لوح که از مسایل پشت پرده کاملا بی اطلاع بودند بیانیه هایی در اعتراض به برندگان کنگره 13 صادر نمودند یکی از آنها بیانیه ای بیست ماده ای بود که محتوای بیانیه در اصل بسیار ضعیف و بی محتوا بود و خواسته هایی که در آن مطرح شده بود ادبیات قدرت طلبی و نوعی احساس حقارت سیاسی به خاطر از دست دادن قدرت درآن نمایان بود از طرف دیگر مصطفی هجری و باند وی که افرادی مثل حسن شرفی، تیمور مصطفایی، رحیم رشیدی و ... بودند در سایتها و رسانه های متمایل به گرایش فکری خود به صورت مداوم مصاحبه هایی علیه گروه مخالف به رهبری عبداله حسن زاده انجام میدادند.
باند عبداله حسن زاده نیز که شامل افرادی مثل قادر وریا، حسن رستگار، کمال کریمی، مصطفی شلماشی و مصطفی مولودی بودند مصاحبه های زیادی بر ضد رقیب انجام میدادند طوریکه تا مدتهای مدیدی در فضای مجازی جنگ رسانه ای به اوج خود رسید حتی کار به جایی رسید که چند بار کار به درگیری مسلحانه کشید که هربار با پادرمیانی و وساطت مسولین حکومت اقلیم کردستان قائله پایان میگرفت .
شدت اختلافات به حدی رسید که جناح مخالف کنگره 13 به رهبری عبداله حسن زاده در آذرماه 1385 بیانه ای در خصوص جدایی کامل خود از حدکا را منتشر کردند و طبق آیین نامه صادره ازین پس با نام حزب دمکرات کردستان-ایران به فعالیت خود ادامه میدهند که تنها تفاوت یک خط تیره بود که بعدها به حزب دمکرات کردستان تبدیل شد و خط تیره به همراه ایران را از نام خودشان حذف کردند این در حالی است که هم اساسنامه هم اهداف و هم نوع ساختار و سازماندهی آنها کاملا مشابه یکدیگر بود. حوادث بعد از انشعاب و اقدامات  گروه انشعابیون را در بخش دیگر این نوشتار بررسی میکنیم. اکنون دراین بخش به تفصیل به تجزیه و تحلیل رهبران دمکرات از دیدگاه رفتارشناسی سیاسی میپردازیم این تحلیل تا زمان انشعاب می باشد و همانطور که گفته شد حوادث بعد از انشعاب در بخش دیگری از این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد.
رفتارشناسی سیاسی رهبران دمکرات(کنگره 13)
تحقیقات نشان داده است که تجاوزطلبی و خشونت در دل هر انسانی یکی از بزرگترین و حیرت آورترین جنبه های وجودی انسان است. هر موجودی در عین اینکه میخواهد در میان لذت زندگی کند از طرفی هم در پی نابودی نفس خویش است؛ اما هیچکس را یارای مقابله با مرگ نیست بنابراین اراده خود شکنی خود را به دیگران انتقال میدهد و تجاوز طلبی و پرخاشگری میکند .
تجاوزطلبی، خشونت، تسلط جویی و قدرت گرایی که از عناصر تشکیل دهنده مسلم تضادهای سیاسی اند، که ممکن است ناشی از پدیده جبران باشد . با نگاهی باریک بینانه به روند حوادث کنگره 13 دمکرات که قبلا اشاره کردیم میتوان این مورد را به وضوح در رفتار رهبران دمکرات مشاهده کرد  به این ترتیب که شخص عبداله حسن زاده که در دو دوره قبلی لذت رهبری و دبیر کلی را با تمام وجود حس کرده بود و از راه نشان دادن قدرت خود به افراد زیردستش به نوعی لذت جویی دست می یافت، که این خصلت یکی از وجهه های شخصیتی وی بود؛ اما زمانی که رهبری را عملا از دست داد و خود را دیگر در سمت دبیر کلی نمیدید؛ لذا جهت به دست آوردن دوباره قدرت و در اصل به دلیل از دست دادن منبع لذت دست به کارها و اقداماتی زد که همگی در جهت جبران گذشته ای بود که حالا دیگر آن را از دست داده بود. بنابراین راه اعتراض را انتخاب کرد که در واقع میخواست با استفاده از شیوه های تخریبی اعتراض منبع از دست داده را دوباره به دست آورد و برای اینکار با استفاده از پدیده جبران دست به هر اقدامی میزد از مصاحبه گرفته تا درگیری مسلحانه که البته در مورد این آخری مصطفی هجری هم یکی از مقصران اصلی بود وی برای اینکه منبع لذتی که تازه آن را به دست آورده بود و حاضر نبود به هر قیمتی آن را از دست بدهد دامن زدن به درگیریهای مسلحانه از طرف هجری نیز اقدامی عجیب نمیتواند باشد.
راهبردهای اقتدارگرایانه  جهت کسب امنیت و اطمینان  سه مولفه اصلی دارند که عبارتند از :
1- مطیع بودن: تمایلی است کاملا مطیعانه نسبت به قدرتهای آرمانی
2- تجاوز طلبی: محکوم کردن و آزار و اذیت افرادی که از ارزشهای خاصی پیروی میکنند 
3- ویرانگری و بدبینی: دشمنی کردن با همه و توهین به انسانها
در مورد مولفه اول یعنی "مطیع بودن" باید گفت که این خصوصیت به خوبی در گذشته سیاسی مصطفی هجری دیده میشود. زمانیکه هنوز عبداله حسن زاده دبیر کل بود بنابراین با اتخاذ راهبردی مطیعانه که البته کاملا ظاهری و صرفا جهت رسیدن به اهداف دراز مدت خویش بود نسبت به عبداله حسن زاده توانست اعتماد بسیاری از کادرهای حزب را جلب نماید.
مولفه دوم نیز به وضوح در رفتارهای سیاسی هجری مشاهده میشود آنهم زمانی است که با دامن زدن به درگیریهای مسلحانه و میدان ندادن به مخالفان و حتی آزار و اذیت افرادی که خط مشی وی را قبول نداشتند.( البته در این میان حتی افرادی هم که هیچکدام از جناحهای درگیر را قبول نداشتند از قربانیان این تجاوزطلبی و خشونت بودند). در واقع این مورد در هردو جناح مشاهده میشد.
مولفه سوم یعنی ویرانگری و بدبینی در اقدامات انجام شده توسط رهبران هر دو جناح امری کاملا آشکار و مبرهن بود.به عنوان مثال انجام مصاحبه هایی در رسانه های مجازی و نشریات داخلی حزب که گاهی اوقات شدت توهینها و بدگویی ها به حدی میرسید که هر خواننده ای از خواندن آنها امتناع میکرد. این مورد در مصاحبه های دو طرف که البته با هماهنگی رهبرانشان انجام میشد به خوبی مشاهده میشد.مثلا مصاحبه های قادر وریا در حمایت از حسن زاده و یا مصاحبه های رحیم رشیدی در حمایت از هجری.
اما ویژگیهای انحصارطلبی و اقتدارگرایی که افراد با این تیپ شخصیتی واجد آن هستند به شرح زیر میباشند:
- جزم اندیشی: اعتقاد به  یک محدوده فکری مشخص و مخالفت با دگراندیشی
- شدیدا خودمحور و خودشیفته
- تملق نسبت به منابع قدرت
- زورگو نسبت به زیر دست
- دارای پیشداوریهای بی اساس
- پیروی از نظامهای ارزشی متعارف
- دیدگاهی سطحی و باریک بینانه از دنیا
با نگاهی مختصر به حوادث کنگره 13 که در ابتدای این نوشتار شرح آن رفت ویژگیهای فوق به صراحت در لابلای رفتارها و استراتژیهای رهبران دمکرات مشاهده میشود اگر بخواهیم برای روشن تر شدن بحث حاضر مثالی بزنیم میتوانیم جزم اندیشی را در رفتار مصطفی هجری مشاهده کرد که حاضر نشد از بیست ماده ای که بیانیه گروه رقیب ارائه دادند حتی یک ماده را بپذیرد چنین رفتاری نشانه کامل جزم اندیشی یک شخص میتواند باشد در واقع دلیل اصلی چنین رفتاری یکی دیگر از خصوصیات فوق که همانا خودمحوری و خودشیفتگی است میباشد چراکه فرد خودمحور هیچگاه حاضر نیست بین دیدگاه خود و دیگران تمیز قائل شود به همین دلیل خود را مرکز رویدادها قلمداد میکند و دچار توهمی میشود که در آن تنها فرد آگاه اوست که وجود دارد و می اندیشد. بنابراین وجود همه این ویژگیها در شخصیت مصطفی هجری موجب این شد که به هیچ کدام از خواسته های رقیب وقعی ننهد و حتی در جهت سرکوب آنها قدم بردارد.
از طرف دیگر عبداله حسن زاده به دلیل داشتن دیدگاهی باریک بینانه و سطحی از مسایل و امور نتوانست در مبارزه خود برای بدست آوردن دوباره قدرت  با مصطفی هجری و باند وی به نتیجه ای برسد. نتیجه چنین دیدگاهی را میتوان در راهبردها و شیوه های مبارزه با رقیب میتوان مشاهده کرد یا اینکه همان بیانیه بیست ماده ای که محتوای آن بسیار سطحی بود، این امر ناشی از وجود دیدگاههای باریک بینانه و نازل نسبت به دنیا و محیط سیاسی میباشد.
با توجه به مواردی که مطرح شد میتوان چنین نتیجه گرفت که رهبران دمکرات به جای اینکه به قول خودشان برای آزادی مردم کرد تلاش کنند تمام انرژی خود را صرف مبارزات و اختلافات درون حزبی خود کردند و در این راه از هیچیک از اقدامهای غیر اخلاقی دریغ نکردند اما مردمی که آنها داعیه مبارزه برای حقوق آنها را دارند اکثریت قریب به اتفاق معتقدند که چنین رهبرانی با این رفتار نه تنها متعلق به مردم کرد نیستند بلکه افرادی هستند که دچار بحران هویت شده اند و صرفا قدرت طلبی و به دست آوردن منابع مالی با سواستفاده از مردم استرتژی اصلس آنهاست.
امروزه مردم کرد به دلایلی از جمله بالا رفتن میزان سواد و نیز شعور سیاسی و اجتماعی مردم دیگر نیازی به وجود چنین گروههایی احساس نمیکنند. 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



+ نوشته شده در 10 / 4 / 1392برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 32
بازدید هفته : 166
بازدید ماه : 158
بازدید کل : 219789
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب